ماه مگ | خواب و رویا یکی از موضوعاتی است که قرن ها ذهن بشر را به خود مشغول کرده است که چرا و چطور وقتی چشممان را می بندیم و به خواب می رویم این تصاویر را مشاهده می کنیم؟! اخیرا این موضوع دوباره در محافل علمی مطرح شده است و گزارشی درباره آخرین پژوهش ها منتشر شده است. در این گزارش تلاش شده تا کمی به "مقوله خواب دیدن" و تحقیقاتی که در این زمینه شده است بپردازیم.
ارتباط رویا با پردازش احساسات منفی و تکامل پژوهشهای مرتبط
سارا مدنیک، دانشمند علوم شناختی در دانشگاه کالیفرنیا، در تحقیقات خود دریافت که تجربه رؤیا درباره رویدادهای هیجانی منفی که فرد پشت سر گذاشته است، میتواند به کاهش شدت احساسات مرتبط با آن رویداد کمک کند. این یافتهها نشان میدهند که خواب و رؤیا ممکن است نقش مهمی در پردازش هیجانات و تنظیم احساسات ایفا کنند.
تاریخچه بررسی علمی رؤیاها
از دیرباز، رؤیاها ذهن بشر را به خود مشغول کردهاند، اما بررسی علمی آنها قدمتی چند قرن دارد. در اواخر قرن نوزدهم، دانشمندان به مطالعه نحوه عملکرد سیستم عصبی و مغز در هنگام خواب و رؤیا پرداختند. یکی از نخستین مطالعات علمی در این حوزه توسط ماری کالکینز، روانشناس پیشرو، در سال ۱۸۹۳ انجام شد. او با بیدار کردن داوطلبان در طول شب و ثبت رؤیاهای آنها، تلاش کرد ویژگیهای رؤیا را از نظر وضوح و ساختار زمانی بررسی کند.
نتایج کالکینز و آغاز تغییر نگرش به رؤیاها
کالکینز دریافت که رؤیاها بیشتر درباره موقعیتهای فعلی یا اخیر زندگی فرد هستند و معمولاً بازتاب مستقیمی از تجارب اخیر محسوب میشوند. بهعنوانمثال، اگر فردی در خواب خانه دوران کودکی خود را میدید، سن او در رؤیا تغییر نمیکرد و همچنان به شکل زمان حال حضور داشت. این مشاهدات نشان داد که رؤیاها بیش از آنکه به گذشته یا آینده مرتبط باشند، بازتابی از تجربیات روزمرهاند.
با گذر زمان، دیدگاه علمی به رؤیاها از بررسی ویژگیهای ساختاری آنها فاصله گرفت و به تفسیر معنایی آنها متمایل شد. آنتونیو زادرا، محقق خواب و رؤیا از دانشگاه مونترال، معتقد است که این تغییر نگرش تا حد زیادی تحت تأثیر زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، بود.
رویکرد فرویدی به رؤیاها: پنجرهای به ناخودآگاه
در سال ۱۹۰۰، فروید نظریه خود را درباره رؤیاها منتشر کرد و آنها را بهعنوان ابزاری برای دسترسی به امیال و غرایز سرکوبشده تفسیر کرد. او اعتقاد داشت که رؤیاها میتوانند بازتابی از خواستههای ناخودآگاه فرد باشند، بهویژه امیالی که به دلیل هنجارهای اجتماعی و فرهنگی سرکوب شدهاند. بر اساس این نظریه، برخی رؤیاهای اضطرابآور، بهویژه آنهایی که دارای محتوای نامتعارف یا تکاندهندهاند، درواقع تجلی سرکوبشده غرایز روانجنسی هستند.
برای مثال، اگر فردی در خواب مرگ یکی از اعضای زنده خانواده خود را میدید، فروید چنین رؤیایی را نشانهای از میل ناخودآگاه فرد در دوران کودکی به از بین رفتن آن شخص تلقی میکرد. این دیدگاه، گرچه در زمان خود انقلابی بود، اما بعدها با ظهور علوم اعصاب و روانشناسی شناختی مورد بازبینی و نقد قرار گرفت.
دیدگاههای جدید درباره رؤیاها و نقش آنها در پردازش هیجانات
امروزه، نظریههای علمی بر این باورند که رؤیاها نهتنها میتوانند بازتابی از تجربیات روزمره باشند، بلکه در پردازش هیجانات، حل مسائل، و تثبیت حافظه نقش کلیدی ایفا میکنند. تحقیقات مدرن نشان میدهند که هنگام خواب حرکت سریع چشم (REM)، مغز همچنان به پردازش اطلاعات و تجربیات هیجانی روز گذشته ادامه میدهد.
بر اساس مطالعاتی که در دهههای اخیر انجام شده است، رؤیا دیدن درباره یک رویداد ناراحتکننده میتواند به پردازش آن تجربه کمک کند و موجب کاهش واکنشهای هیجانی منفی مرتبط با آن شود. این یافتهها با پژوهشهای سارا مدنیک همخوانی دارند و بر نقش رؤیاها در تنظیم هیجانی و سازگاری با تجربیات دشوار زندگی تأکید میکنند.
درنهایت...
درحالیکه دیدگاههای کلاسیک، مانند نظریه فروید، رؤیا را بهعنوان بازتابی از امیال سرکوبشده در نظر میگرفتند، رویکردهای مدرن نشان میدهند که رؤیاها میتوانند به مغز کمک کنند تا احساسات را پردازش کرده و تعادل هیجانی را حفظ کند. ازاینرو، خواب و رؤیا نهتنها برای استراحت جسم، بلکه برای سلامت روان نیز ضروری هستند.