ماه مگ به نقل از دنیای اقتصاد| این موضوع تا حدودی به دلیل ریسک سیاسی و احتمال وقوع مجدد حملات بین ایران و اسرائیل است و احتمال اینکه ایران مجددا عکسالعمل منفی نشان دهد همچنان وجود دارد و این موضوع باعثشده که نگاهها برای بازار سرمایه کوتاهمدت و چند روزه باشد و سرمایهها بهسرعت وارد و سپس خارج شوند.
این موضوع همچنان مطرح و سایه آن بر معاملات بورس سنگینی میکند، اما موضوع اصلی نرخ سود سپرده نرخ بانکی و نرخ سود صندوقهای درآمد ثابت است که به بیش از ۳۰درصد رسیده و این موضوع فعلا این بازارها را برای پولهای بزرگ و ریسکگریز به بهترین مقصد سرمایهگذاری تبدیل کردهاست.
از طرف دیگر صندوقهای طلا بازدهی خوبی داشتند و بهطور کلی صندوقهای طلا از ابتدای امسال بازدهی خوبی را ثبت کردند و حدود ۵۰همت پول وارد این صندوقها شدهاست. بازدهی مثبت صندوقها در نتیجه افزایش نرخ دلار، افزایش نرخ سکه و رشد قیمت طلای جهانی رخداده و فعلا این بازارها در مقابل بازار سرمایه جذاب هستند.
این در حالی است که بورس طی سه سالگذشته ضربات زیادی از حوزه متغیرهای موثر بنیادی شرکتها متحملشده و دولت در حالحاضر تلاش میکند این متغیرها را اصلاح کند و همانطور که در بودجه نیز دیدیم به بازار سرمایه فشاری وارد نمیکند و قرار نیست فشار هزینهای زیادی به بازار سرمایه بیاید.
از طرفی بستههای مختلفی توسط سازمان بورس تعریفشده شامل بسته حمایتی از صنایع، ناشران و... که در جهت افزایش سودآوری و رشد حاشیه سود شرکتها اتفاق میافتد و به مرور و طی یک سالآینده بازار نتیجه آنها را خواهد دید، بنابراین سهام بنیادی چشمانداز و بازدهی خوبی طی یکسال آینده و با دید نگهداری و مجمع سالبعد خواهند داشت اما فعلا موضوع جنگ و افزایش نرخ دلار و سکه موضوعاتی است که از ورود سرمایههای بزرگ در مقطع فعلی به بورس جلوگیری میکند و همین روند ادامه مییابد چراکه در هفته بعد شاهد برگزاری انتخابات آمریکا هستیم و بازار از الان به پیشواز ترامپ رفته و احتمال انتخاب ترامپ نیز بالاست که در اینصورت برداشت این است که ریسک سیاسی ایران افزایش مییابد.
اما نگاهی به دوره قبلی نشان میدهد که با روی کار آمدن ترامپ و افزایش قیمت دلار سهام به دنبالهروی از دلار در آن مقطع رشد خیلی خوبی را ثبت کرد. علاوهبر این در دوره چهارساله ترامپ جنگ خاصی در دنیا رخ نداده و احتمالا با انتخاب وی خیلی از تنشهای فعلی حل میشود. دموکراتها مسائل را جدی حل نکردند و معلوم است که با آمدن ترامپ ریسک سیاسی ایران افزایش پیدا میکند اما به احتمال زیاد میتواند مسیر اقتصادی و سیاسی ایران را واقعیتر نشان دهد.
درخصوص بودجه سالآینده که در این هفته کلیات آن توسط مجلس تصویب شد سیاست کاملا انبساطی را شاهد هستیم اما اتفاق خاصی در بودجهنیفتاده و تلاش شده به نفع صنایع بورسی و شرکتها باشد، اما درخصوص شاخصهایی مانند رشد اقتصادی، اشتغال و... پیشبینیهایی شده که با توجه به بودجه حصول آن ممکن نیست.
پیشبینیشده که ۲.۵ تا ۳درصد رشد اقتصادی داشته باشیم اما آنچه در بودجهاست نمیتواند رشد اقتصادی را ممکن کند. رشد اقتصادی نیازمند ورود سرمایه سنگین از خارج است. از طرفی منابع جدیدی در بودجه پیشبینی نشده و قسمت هزینه متاسفانه بزرگتر شدهاست. انتظار میرفت دولت بخشی از هزینههایی که در حوزههای مختلف مازاد بود را کاهش دهد که رخ ندادهاست.
در بخش درآمدی هم ۶۰درصد درآمدها، درآمدهای بدهی است و از طریق انتشار اوراق و قرض از صندوق توسعه و... حاصل میشود که نشان میدهد شرایط بودجهای خوبی نداریم و درآمدی که دولت قرار است حاصل کند خیلی کمتر از هزینههای پیشبینی شدهاست، بنابراین در سالآینده نیز دولت مجددا باید مالیات بگیرد، به بازارهای مختلف دستاندازی کند و مسائلی از این دست.
بهطور کلی اتفاق خاصی قرار نیست بیفتد و همین شرایط را دستکم تا ۶ ماه آینده خواهیمداشت. با این تفاسیر بهنظر میرسد مهمترین موضوع انتخابات آمریکا است که مسیر بازارهای سکه و طلا و سهام را مشخص میکند. بعد از این موضوع مهمترین مشکل بازار سرمایه نرخ بالای سود بانکی و نرخ تامین مالی است. متاسفانه نرخ تامین مالی خیلی بالا رفته و در بازار سرمایه نرخ تامین مالی اوراق تنزیل پیمانکاران به ۳۶درصد رسیدهاست، نرخ تامین مالی بانکها ۳۷درصد و لیزینگها بالای ۴۴درصد است و متوسط تامین مالی حدود ۴۰درصد است.
از طرف دیگر تامین مالی خیلی سخت شده و بانکها پول ندارند تسهیلات پرداخت کنند و عمده تسهیلاتی که دارد استمهال است. تامین مالی از بازار سرمایه هم خیلی گران شده و این موضوعات به سرمایهدرگردش شرکتهای بورسی فشار میآورد و این در حالی است که شرکتها هزینههای وحشتناکی دارند.
امیدواریم دولت جدید که امسال با تنشهای سیاسی متعددی دستبهگریبان بوده و همچنان هست با کاهش آنها بتواند در سالمیلادی جدید تنش را از اقتصاد ایران دور کند و سرمایه جدید وارد کشور کند تا اقتصاد از این وضعیت خارج شود. اقتصاد به سرمایه و منابع نیاز دارد تا بتواند ناترازیها را جبران کند و با گفتن «ما ترازها را درست میکنیم» وضعیت درست نمیشود. باید در حوزه نرخ سود بانکی شاهد کاهش باشیم و اجازه داده شود سرمایه جدید وارد اقتصاد کشور شود.